۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه

تراژدي ِ من

يه بغضي تو گلومه داره خفم ميكنه.
زندگيم شده مثل تراژدي هاي يوناني.
شده مثل فيلم هاي هنري.سياه- سفيد، كم تحرك، افسرده، گه.
داره حالم از خودم بهم ميخوره.
داره حالم از خدا بهم ميخوره.
من يه خوك شكست خوردم، كه دوست دارم بميرم الان.
فكر ميكنم دچار توهم شدم. نميتونم درك كنم چه اتفاقي افتاده.
آدمها ميتونن ماسك بزنن. ديشب فهميدم اين رو.

۱۰ نظر:

لیلی گفت...

تازه،ودیشب فهمیدی؟
.
چی شده محمد جان؟

لیلی گفت...

تازه،ودیشب فهمیدی؟
.
چی شده محمد جان؟

لیلی گفت...

تازه،ودیشب فهمیدی؟
.
چی شده محمد جان؟

لیلی گفت...

تازه،ودیشب فهمیدی؟
.
چی شده محمد جان؟

mahan گفت...

bi khail mamad ah to kie jab\vooone khooobi boodi :P

دَش گفت...

قوی باش مرد.

لیلی گفت...

توهم ماسک بزن.
بزار موهات بلند بشن.اونوقت مثل من،موهاتو بکش روس صورتت.
اینطوری از دور،بور به نظر میای.
.
بیا پیش من.

اونجا همیشه آروم ِ.

لیلی گفت...

توهم ماسک بزن.
بزار موهات بلند بشن.اونوقت مثل من،موهاتو بکش روي صورتت.
اینطوری از دور،بور به نظر میای.
.
بیا پیش من.

اونجا همیشه آروم ِ.

ملنگ گفت...

از بچگی برامون ماسک می خریدن اون موقعه ها خوشمون می اومد چون فکر می کردیم یه بازی شاد احمقانه است اما بزرگ ترا داشتن یادمون می دادن تا بفهمیم چطور تمام این لحظه هایی که پیش رومونه یه بازی احمقانه با ماسک های زیاده که تو یه چمدون باید با خودمون حمل کنیم تا سر قبر و بعد برسه به دست بچه هامون ! یه نگاه به خودت بکن شاید تا حالا ماسک هایی که بهت هدیه دادن رو ندیدی یا متوجه نشدی که چقدر ازشون تا امروز استفاده کردی ! شاید فهمیدی و واسه همینه حالت داره از خودت بهم میخوره . من خیلی وقته که حالم از خودم و همه چی بهم خورده اما یاد بازی شاد احمقانه کودکی بهم میگه که این همش یه بازیه همیشه بازی می کردیم تا بهمون خوش بگذره و حالا ... !

ناشناس گفت...

everything gonna be allright
everything gonna be allright
no man no cray